باز از نو، ماه غم ، ماه محرم آمده
دوستان را سربه سر، ایام ماتم آمده
با خونین اشک غم ، بر چشم آدم آمده
در دل هر یک دمادم ، شورعالم آمده
آری ،آری ! شور عالم ،ماندگار زینب است
آسمان روی زمین باران غم باریده است
گنبد مینا چو من ازغم سیه پوشیده است
خرقه ی عالم سیاهی سربه سر گردیده است
روی اعدا،هم سیه،چون تارشب گردیده است
آری ، آری ! این سیاهی یادگار زینب است
از آن شمع های روشن ، که در دست ها بود
دلم برای غربت وآزادگیش ، شکسته شد
شب شام غریبان ومردمانی داغدار
اشک من ، ناخودآگاه ، از دیده ام روانه شد
مردی که حتی لحظه ای او را ندیده ام
تمام وجودم سرشارا…